تحقیق کارورزی :بررسی آراء هرمنوتیکی گادامر براساس مبانی تفسیر علامه طباطبایی

    چکیده

   در این تحقیق که به منظور بررسی آراء هرمنوتیکی گادامر براساس مبانی تفسیر علامه طباطبایی طرح ریزی شده است ،تلاش شده تا یکی از موضوعات عصر حاضر به نام هرمنوتیک را با توجه به نظرات تاثیر گذار گادامر در این خصوص معرفی کرده سپس در سایه نظرات متفکر و اندیشمند بزرگ اسلامی علامه طباطبایی مورد تحلیل ، نقد و بررسی قرار دهیم تا نقاط قوت و ضعف و جایگاه حقیقی آن برای نسل پرسشگر که همواره به دنبال اقناع اندیشه و حقیقت اند ،مشخص شود .تا بدین ترتیب از سوء استفاده ها و غرض ورزی هایی که در این زمینه از سوی اشخاص غرب زده و به اصطلاح روشنفکر که با طرح این گونه مسائل خوش رنگ و آب سعی  در ضربه زدن به دین و مسائل اصیل اسلامی دارند ،جلوگیری شود.

   بدین منظور ابتدا در فصل اول ضمن تعریف و توضیح هرمنوتیک و تفسیر و بیان جایگاه و تاریخچه ی هریک و معرفی گادامر به عنوان شخصیت فلسفی عصر حاضر که قصد بررسی نظرات اش را داریم وارد بحث می شویم .

   در فصل دوم برای آشنایی بیشتر با هرمنوتیک و تفسیر لازم بود یک دور نمای از انواع هرمنوتیک و رابطه ای آن با نسبی گرایی ، پلورالیسم دینی  ونیز جایگاه علم تفسیر بین مسیحیان و مسلمانان و ارتباط هرمنوتیک و تفسیر ارائه شود.

   اکنون در فصل سوم، زمان آن می رسد تا مبانی هرمنوتیک فلسفی گادامر چون ماهیت و چیستی فهم، دیالکتیکی بودن فهم ، نقش پیش داوری در فهم و اثر پذیری فهم از تاریخ و جایگاه زبان… در اندیشه های وی بررسی شود.

  سپس در فصل چهارم مبانی تفسیری علامه طباطبایی ، ضمن معرفی شخصیت جامع الاطراف علامه طباطبایی مورد بررسی قرار می گیرد که البته در این جا لازم است به مبانی فلسفی ایشان چون واقعگرایی و تفکیک حقایق از اعتباریات ..نیز توجه شود ، مهمترین مبحثی که در این فصل بررسی می شود نظر علامه در تحلیل و نقد انواع روش های تفسیری چون روش محدثین ، متکلمین، فلاسفه و طرفداران علوم تجربی است تا در خلال آن مبانی و نظرات علامه در خصوص تفسیر بدست آمده و سپس نوبت به بیان روش تفسیری مورد پسند ایشان به نام تفسیر قرآن به قرآن می رسد.

   فصل پنجم که آخرین فصل و مهم ترین فصل است در آن ضمن نقد و بیان اشکالات نظرات هرمنوتیکی گادامر به مقایسه ی دو دیدگاه مطرحه پرداخته و تفاوت نظرات علامه طباطبایی و گادامر در شاخصه های مهم بحث چون  ؛ نقش پیش فرض ها در تفسیر ، ماهیت فهم و ادراک و جایگاه حقیقت بیان میشود و در انتها نظر ایشان در خصوص تفسیر متون مقدس مقایسه شده و جمع بندی و نتیجه گیری لازم ارائه می شود.

محقق؛ لیلا محسنیان طلبه  سطح3رشته فلسفه اسلامی

 

عقل ،فهمی است مطابق فطرت

ازدیدگاه قرآن عقل فهمی است که مطابق فطرت انسان است.

به عبارت دیگر فهمی که با سلامت فطرت ودوری از هواهای نفسانی حاصل می شود.

“ان المراد بالعقل في كلامه تعالي هو الادراك الذي يتم للانسان مع سلامة فطرته"(علامه طباطبايي ،تفسير الميزان ج١٦ ،ص٢٥٥)

درسوره روم وقتی نشانه هایی از مبداء ومعاد ذکر می شود ، آنها را مخصوص کسانی می داند که عقل یعنی فهم صحیح داشته باشند."كذالك نفصل الايات لقوم يعقلون"(روم ،آیه۲۸)

اما کسانی که این نشانه هارانمی گیرند ووحدانیت خدارا نمی پذیرند وبه خدا شرک می ورزند به دلیل آن است که از هواهای خود پیروی می کنند. “بل التبع الذین ظلموا اهواءهم"(الميزان،ج١٦،ص١٨٢)

به نظر علامه تقدیر آیه چنین است"وهولاء المشركون لم يبنواشركهم علي التعقل واتبعو في ذالك اهوائهم بغير علم”

بنابراین شرط حصول عقل آن است که از هواها پیروی نکنیم تا درک وفهم ما به گونه ای باشد که فطرت ما اقتضا می کند.از این رو پس از آیه مذکور، آیه معروف فطرت بیان شده.

“فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطرالناس عليها"(روم آیه۳۰)

(تفکر عقلی در کتاب وسنت ،نوشته حمیدرضارضانیا)

عنقا

غزل شمارهٔ ۷


حافظ

صوفی بیا که آینه صافیست جام را

تا بنگری صفای می لعل فام را

راز درون پرده ز رندان مست پرس

کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

عنقا شکار کس نشود دام بازچین

کان جا همیشه باد به دست است دام را

در بزم دور یک دو قدح درکش و برو

یعنی طمع مدار وصال دوام را

ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش

پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را

در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند

آدم بهشت روضه دارالسلام را

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است

ای خواجه بازبین به ترحم غلام را

حافظ مرید جام می است ای صبا برو

وز بنده بندگی برسان شیخ جام را

تامل

قاعدنا الخامنه ای(1382/10/22)

ما به رنسانس فلسفی یا واژگون کردن اساس فلسفه مان احتیاج نداریم.

نقص فلسفه ی ما این نیست که ذهنی است ، نقص فلسفه ما این است که این ذهنیت امتداد سیاسی واجتماعی ندارد.

1 3